به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم Calligraphy, Arabic calligraphy, Art


حاج محمود کریمی به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم

غزلی با مطلع « به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم »، غزل شمارهٔ ۳۵۴ از دیوانِ حافظ در تصحیحِ محمد قزوینی و قاسم غنی است. مفهوم و درون‌مایه وزن در اجراها


آخرین خبر شاعرانه/ به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم

غزل ۳۵۴- به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم. خواجه شمس‌الدین محمد بن بهاءالدّین حافظ شیرازی (حدود ۷۲۷ - ۷۹۲ هجری قمری برابر با ۷۰۶ - ۷۶۹ هجری شمسی)، شاعر بزرگ سدهٔ هشتم ایران (برابر قرن.


شعر به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم از حافظ دکتر یوسف شکیبان

غزلی با مطلع «به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم»، غزل شمارهٔ ۳۵۴ از دیوانِ حافظ در تصحیحِ محمد قزوینی و قاسم غنی است.


به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم معنی و تفسیر سایت شخصی دکتر علی علیزاده

غزل شمارهٔ ۳۵۴. به مژگان سیَه کردی هزاران رِخنه در دینم. بیا کز چَشمِ بیمارت هزاران دَرد برچینم. الا ای همنشینِ دل که یارانت بِرَفت از یاد. مرا روزی مباد آن دَم که بی یادِ تو بنشینم. جهان پیر است.


دستبند شعر چرم و استیل به مژگان سیه کردی • گالری بدلیجات ترنج

به مژگان سیَه کردی هزاران رِخنه در دینم. بیا کز چَشمِ بیمارت هزاران دَرد برچینم. الا ای همنشینِ دل که یارانت بِرَفت از یاد. مرا روزی مباد آن دَم که بی یادِ تو بنشینم


به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم؛ حافظ Teddy, Teddy bear, Animals

غزل 354 حافظ با مصرع «به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم» شروع می‌شود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ خطاب به معشوق می‌گوید تو با مژه‌های سیاه همانند تیر دین و ایمان مرا نابود کرده‌ای؛ پیش بیا تا بیماری چشمان خمار تو را درمان کنم. گرچه یاران را از خاطر برده‌ای، من یک لحظه تو را از فراموش نمی‌کنم.


گلهای تازه برنامه شماره 70 به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم

آواز اخلاقی و عرفانی با اشعاری از مولوی و حافظ. به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم. بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم. الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد. مرا روزی مباد آن دم که بی یاد تو.


به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم ، بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم

به مژگان سیَه کردی هزاران رِخنه در دینم. بیا کز چَشمِ بیمارت هزاران دَرد برچینم. الا ای همنشینِ دل که یارانت بِرَفت از یاد. مرا روزی مباد آن دَم که بی یادِ تو بنشینم


آخرین خبر تفال/ به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم

به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینمبیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینمالا ای همنشین دل که یارانت برفت از.


به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم Farsi calligraphy art, Persian calligraphy, Farsi

به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم. بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم. الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد. مرا روزی مباد آن دم که بی یاد تو بنشینم. جهان پیر است و بی‌بنیاد از این فرهادکش.


دانلود آهنگ جدید محمود شیری به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم

مردِ این بارِ گران نیست دلِ مسکینم. من اگر رندِ خراباتم و گر زاهدِ شهر. این مَتاعم که همی‌بینی و کمتر زینم. بندهٔ آصفِ عهدم دلم از راه مَبَر. که اگر دَم زَنَم از چرخ بخواهد کینم. بر دلم گرد ستم.


به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم / غزل حافظ /شعر فارسی /شعر عاشقانه YouTube

دانلود آهنگ جدید محمدرضا شجریان به نام «به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم» هم اینک شما کاربران و همراهان گرامی را به دانلود آهنگ فوق العاده زیبا و دلنشین به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم با صدای محمدرضا شجریان به همراه تکست (متن ترانه) و کیفیت های ۳۲۰ و ۱۲۸ در موزیکدل♥ دعوت میکنیم.


آخرین خبر تفال/ به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم

به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم. الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد مرا روزی مباد آن دم که بی یاد تو بنشینم. جهان پیر است و بی‌بنیاد از این فرهادکش.


آخرین خبر شاعرانه/ به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم

Original: به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد


به مژگان سیَه کردی هزاران رِخنه در دینم بازیگرنیوز

دیوان حافظ از حافظ تصحیح محمد قزوینی و قاسم غنی به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم بیا تا گل بر افشانیم و می در ساغر اندازیم ← بیا تا گل بر افشانیم و می در ساغر اندازیم بگذار تا ز شارع میخانه بگذریم بازگشت به بالای صفحه


به مژگان سیه کردی حافظ کِلک

به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم. بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم. الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد. مرا روزی مباد آن دم که بی یاد تو بنشینم. جهان پیر است و بی‌بنیاد از این فرهادکش.